خدایا تو قلب مرا میخری؟ - تسنیم چشمه ای در بهشت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن



خدایا تو قلب مرا میخری؟ - تسنیم چشمه ای در بهشت






اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

درباره نویسنده
خدایا تو قلب مرا میخری؟ - تسنیم چشمه ای در  بهشت
غزل
مانده ام با غم هجران نگارم چه کنم! عمر بگذشت و ندیدم رخ یارم چه کنم! چشم آلوده کجا! دیدن دلدار کجا! چشم دیدار رخ یار ندارم! چه کنم ؟؟؟
تماس با نویسنده


لوگوی وبلاگ
خدایا تو قلب مرا میخری؟ - تسنیم چشمه ای در  بهشت

لینک دوستان
امید
ستاره
حوری
فادیا
شیوا
الهه امید
راشا

آرشیو وبلاگ
1390
1389
1388
1387
1386
1385

آمار بازدید
بازدید کل :218484
بازدید امروز : 44
 RSS 

   

خدا آمد و توی قلبم نشست
دلم را سپردم به بنگاه دنیا

و هی آگهی دادم اینجا و آنجا

و هر روز

برای دلم

مشتری آمد و رفت

و هی این و آن

سرسری آمد و رفت
ولی هیچکس واقعاً

اتاق دلم را تماشا نکرد

دلم، قفل بود

کسی قفل مرا وا نکرد
یکی گفت:

چرا این اتاق

پر از دود و آه است؟

یکی گفت:

چرا دیوارهایش سیاه است!؟

یکی گفت:

چرا نور اینجا کم است

و آن دیگری گفت:

و انگار هر آجرش

فقط از غم و غصه و ماتم است!
و رفتند و بعدش

دلم ماند بی مشتری

و من تازه آن وقت گفتم:

خدایا تو قلب مرا می‌خری؟
و فردای آن روز

خدا آمد و توی قلبم نشست

و در را به روی همه

پشت خود بست

و من روی آن در نوشتم

ببخشید، دیگر برای شما جا نداریم

از این پس به جز او

کسی را نداریم

عرفان نظر آهاری



نویسنده » غزل » ساعت 1:11 صبح روز شنبه 87 فروردین 24