• وبلاگ : تسنيم چشمه اي در بهشت
  • يادداشت : بي بهانه برو...
  • نظرات : 4 خصوصي ، 17 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    يه جورايي محترمانه ي اينه

    گفتي عروسکت بشم

    مترسک هم زياديته

    گيره و آه و ناله تم

    ادا اصول و بازيته

    دم از رفاغت مي زدي

    زالو از آب در اومدي

    سگ از تو با وفاتره

    به ساده گيم نارو زدي

    اين دفعه کور خوندي عزيز

    اشکاي تمساح تو نريز

    خون تو آخر مي ريزم

    يه جا با يه خنجر تيز

    برو ديگه نبينمت

    مشق شبام و خط زدي

    هر چي حاليت نيست عوضش

    پيچوندن و خوب بلدي

    برو صدات رو نشنوم

    لجم مي گيره از صدات

    برو يه جايي که ديگه

    نگام نيفته تو نگات

    گفتي خراب تو بشم

    خونه خراب تو شدم

    آتيش به زندگيم زدي

    نقش بر آب تو شدم

    من که واست ساده بودم

    به خاکت افتاده بودم

    خير از جوانيت نبيني

    نگو که دلداده بودم

    ببينم چه جوري جون ميدي

    عمراْ حلالت نکنم

    هي چي که نفرين بلدم

    نثار روحت مي کنم

    برو ديگه نبينمت

    منبع : ......

    پاسخ

    با مني، من به اين خوبي، دوست رفيق و شفيق و مهربان تو... فكر مي كنم جواب شعرمو دادي.