عزیز دل! این همه خوبی رو چطور جبران کنم؟!... - تسنیم چشمه ای در بهشت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن



عزیز دل! این همه خوبی رو چطور جبران کنم؟!... - تسنیم چشمه ای در بهشت






اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

درباره نویسنده
عزیز دل! این همه خوبی رو چطور جبران کنم؟!... - تسنیم چشمه ای در  بهشت
غزل
مانده ام با غم هجران نگارم چه کنم! عمر بگذشت و ندیدم رخ یارم چه کنم! چشم آلوده کجا! دیدن دلدار کجا! چشم دیدار رخ یار ندارم! چه کنم ؟؟؟
تماس با نویسنده


لوگوی وبلاگ
عزیز دل! این همه خوبی رو چطور جبران کنم؟!... - تسنیم چشمه ای در  بهشت

لینک دوستان
امید
ستاره
حوری
فادیا
شیوا
الهه امید
راشا

آرشیو وبلاگ
1390
1389
1388
1387
1386
1385

آمار بازدید
بازدید کل :218462
بازدید امروز : 22
 RSS 

   

 گاهی وقتا اونقدر درگیر زندگی میشم و تخته‌گاز میرم و اینطور فکر می‌کنم که زندگی فقط رسیدن به انتهای این مسیره تا اینکه به یه نقطه می‌رسم که هرچی تلاش می‌کنم جور در نمی‌یاد و درست نمیشه... تازه یادم می‌افته که ای خدا! پس کو اون همه مهربونی! بین زمین و آسمون گیر می‌کنم، اصلا فکر می‌کنم نیستی و صدامو نمی‌شنوی، حس بدی بهم دست میده، نا امید میشم... اما نه! تو اونقدر مهربونی که تو سخت‌ترین لحظات که حسابی فراموشت کردم به دادم می‌رسی، بهتره بگم همیشه دنبال یه بهونه می‌گردی تا بهم بفهمونی که دوسم داری، تو از هر راه اشتباهی که میرم از همون راه باهام کنار می‌آیی، گاهی وقتا می‌ترسونیم و دعوام می‌کنی و. خیلی وقتا هم تشویقم می‌کنی. خدایا! تو خوبی و بدی رو کنار هم قرار دادی تا من با انتخاب و عقل و قلب و راه درستی که بهم نشون دادی یکی رو انتخاب کنم، اگه اشتباه رفتم خودم مقصرم.

شب گذشته خواب دیدم که نفسای آخر عمرمو دارم می‌کشم و بین کش و قوس مرگ و زندگی فقط به این فکر می‌کردم که ای کاش! خدا یه فرصت دیگه بهم می‌داد تا اشتباهات گذشته رو جبران کنم، ولی انگار خبری از بازگشت نبود و باید می‌رفتم... با تمام وجود اضطراب و درماندگی رو حس می‌کردم. از خواب پریدم، حالم خیلی بد بود، وقتی یه لیوان آب خوردم تازه متوجه شدم که خواب دیدم، انگار تمام فرصت‌های باقی مونده‌ی دنیا رو یک جا بهم دادن، خدا رو شکر کردم و عهد بستم که تمام کوتاهی‌های بین خودم و خدا و دنیا و آدمای دو رو برم رو جبران کنم. راه سختیه! تا وقتی زمان رفتنم شد اون دنیا حرفی برای گفتن داشته باشم، معلوم نیست شاید یه روزه دیگه بیشتر مسافر این دنیا نباشم! چرا ما آدما فکر می‌کنیم همیشه فرصتی برای جبران هست و بر حسب عادت و تکرار و روزمر‌گی امروز و فردا می‌کنیم، شاید دیگه زمانی برای بازگشت و درست کردن نمونده باشه. خدایا! پشت همه‌ی خوبی‌ها تویی، بدی‌های منو با خوبی‌هات پاک کن.



نویسنده » غزل » ساعت 12:51 صبح روز سه شنبه 88 بهمن 13