روح آسمانی - تسنیم چشمه ای در بهشت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن



روح آسمانی - تسنیم چشمه ای در بهشت






اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

درباره نویسنده
روح آسمانی - تسنیم چشمه ای در  بهشت
غزل
مانده ام با غم هجران نگارم چه کنم! عمر بگذشت و ندیدم رخ یارم چه کنم! چشم آلوده کجا! دیدن دلدار کجا! چشم دیدار رخ یار ندارم! چه کنم ؟؟؟
تماس با نویسنده


لوگوی وبلاگ
روح آسمانی - تسنیم چشمه ای در  بهشت

لینک دوستان
امید
ستاره
حوری
فادیا
شیوا
الهه امید
راشا

آرشیو وبلاگ
1390
1389
1388
1387
1386
1385

آمار بازدید
بازدید کل :218689
بازدید امروز : 2
 RSS 

   

باورم نمی شود؛ چگونه می توان خورشید وجودت را در دل خاک پنهان کرد!!!

چقدر درمانده بودم؛ نزدیک شب های قدر، دلم هوای نماز و مسجد تو را کرد، بعد از یکی دو ساعت انتظار، درب مسجد باز شد، نمی دانم چگونه دلم را به اینجا راه داده بودند، حال عجیبی داشتم، وقتی صدای گام هایش را شنیدم دلم لرزید، اولین بار بود که از نزدیک می دیدمش؛ آنقدر درونش زلال و آرام بود که بدون هیچ کلامی با نگاهش آرامت می کرد.
ای کاش بودی و می دیدی که بودنش بودنی دیگر بود؛ بودنی از جنس نور و خدا...
بعد از مدتی شروع به خواندن نماز کرد؛ نمازش، دعایش و سلامش با دیگران فرق داشت... دلتنگ نمازها و نگاه آرامت خواهم شد...
باورم نمی شود که دیگر در میان ما دنیازدگان نیستی!!! ای کاش بودی و من یک بار دیگر دل خسته ام را به ضریح نگاهت دخیل می بستم و بهمراهت نماری دیگر می خواندم.
روح بلند و آرامت همیشه سبز و جاودان باد.



نویسنده » غزل » ساعت 3:11 صبح روز دوشنبه 88 اردیبهشت 28