کسي چه مي داند ؟ شايد زماني که نشسته اي بر ايوان و سرمست از رايحه ي خوشش هستي بياييد / کسي چه مي داند شايد زماني که خواب تو را فرا گرفته .... / يا زماني که ندبه هاي دلتنگي ات را با ملودي ِ اشک هايت همراه مي کني ... بيايد.
يعني مي شود تو بيايي و من گام هاي آمدنت را با ضرب آهنگ ِ دلم بنوازم؟
شقايق
----------------------------------------------------
نمازي خوانده ام در بارش يکريز ترتيلش
فداي عطر «حول حالنا» ي سال تحويلش
کليد آسمان در دست، مردي مي رسد از راه
پر است از معني آيات ابراهيم، زنبيلش
زمين، هر روز فرعوني دگر در آستين دارد
دعا کن هر سحر آبستن موسي شود نيلش
زمان، اسب سپيد مهدي موعود را ماند
به گردش کي رسد بهرام ورجاوند، با فيلش
زمين يک روز در پيش خدا قد راست خواهد کرد
به قرآني که گل کرده است از تورات و انجيلش