فاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااتحه!!!!
كجا راه افتادي غزل جون! نه اين كارو نكن تو جووني ! حالا حالاها آرزو داري. نه نمير!!! واااااااااااااي خدا غزل داره از دست ميره
ميگما بيا حلواتو درست كنيم باهم بعد برو... مامانم اينجا نشسته ميگه زبون به دهن بگير منم گفتم چشم