اول كه خيلي صميمانه تبريك ميگم قبول شدنتو...اميدوارم توي پيمدون راهت موفق باشي...حتما هستي.
----
راستي اين كنكوريهايي كه گفتي چي بود؟ كنكور خوراكيه ؟ پوشاكه؟ چيه؟!!!
من كار قبول كردم همچنان توي نتم اما نه تو وبلاگ...باز اومدم همينجا.
خوش باشي
سلام
صميمانه تبريك عرض مي كنم.
قبوليت خيلي خيلي خوشحالم كرد. تبريك ميگم تبرييييييييييييككككككككك
تقويم روزها از پس يكديگر ورق مي خورد و جاي پاي انسانهاي موفق صومعه اي بر ناكامان روزگار نقش مي بندد.صومعه اي كه عامل بيروني تو مي شود و نبودهاي خود را در بود او خواهي جست.درود بر آنانكه طلب جام جهان نما را از دل خود كنند.
سلام خوبي؟
ميگم اين يعني چي؟كسي دلتون رو شكسته ؟
چند وقتيه كه كاراي نت تموم شده خيلي كم ميام، شعراي هما هميشه يه روح و حس و حالي زيبا داشته برام...فكر كنم چند وقت پيش داشتم در موردش با تو صحبت ميكردم...آره؟
خوبي؟ خوشي؟ درسا چطورن... ما يه كم، كم پيدا شديم... هم منهم تو...ولي خوشي و سلامتيت مهمه و اينكه به مقصد و هدفت برسي...
دوستت دارم.
شب در انتظار من...من در انتظار شب...باز هم شب آمده است...
او کجا و من کجا....؟!!!
تو کوچه پس کوچه هاي خاطرم
زير بارون عطر نفسهاش آره باز هم دستم تو دستاش
موهاي لطيف باد رو شونه مي زنم
ولي اي کاش مي دونست
اوني که هر لحظه براش مرده منم.....!