1390 - تسنیم چشمه ای در بهشت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن



1390 - تسنیم چشمه ای در بهشت






اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

درباره نویسنده
1390 - تسنیم چشمه ای در  بهشت
غزل
مانده ام با غم هجران نگارم چه کنم! عمر بگذشت و ندیدم رخ یارم چه کنم! چشم آلوده کجا! دیدن دلدار کجا! چشم دیدار رخ یار ندارم! چه کنم ؟؟؟
تماس با نویسنده


لوگوی وبلاگ
1390 - تسنیم چشمه ای در  بهشت

لینک دوستان
امید
ستاره
حوری
فادیا
شیوا
الهه امید
راشا

آرشیو وبلاگ
1390
1389
1388
1387
1386
1385

آمار بازدید
بازدید کل :218164
بازدید امروز : 10
 RSS 

   

دیوارهای بلند گناه و پنجره‌های دود گرفته‌ی شک، شاید نگذارد خورشید را ببینم! اما گرمای بودنش را تا مغز استخوان حس می‌کنم... امشب نجواهای آسمانیت را که از حنجره‌ی پر بغضت خوانده می‌شود، دلم را گرم می‌کند. چشم‌هایم را می‌بندم و با اشک‌های منتظر، خودم را پشت پنجره‌های جمکران می‌نشانم... می‌خواهم به تو بگویم در زمستان‌های بی‌تعداد، دل می‌سپارم به جاده‌های سرد و سپیدی که به بهار منتهی می‌شود تا خورشید بروید...

 

زمستان با آخرین دانه‌های برف کم‌کم سفره‌ی سپید دلش را برمی‌چیند و زمین را برای یک تحول بزرگ آماده می‌کند؛ بهار... آرزو که عیب نیست! من نیز سفره‌ی دلم را کنجی آرام زیر زلال نگاه تو پهن می‌کنم و خدا خدا می‌کنم بخاطر کارهایم از من دور نشده باشی... هر وقت دلم می‌گیرد سر بر شانه‌های انتظار می‌گذارم و به تو می‌اندیشم... شرمنده‌ام آقا... به تو می‌اندیشم که نجات دهنده‌ی مردمان این روزگاری. تو می‌آیی، خیلی زود، عینا شبیه بهار...

پ.ن: امشب هم برای آمدنت دعا می‌کنیم تا تو آمین بگویی...
پ.ن: هر روز نرگسی‌های دلم را به عشق آمدنت آب می‌دهم...
پ.ن: شرمنده‌ام آقا، شرمنده...



نویسنده » غزل » ساعت 11:22 عصر روز پنج شنبه 89 اسفند 12