به یاد او، همسفر - تسنیم چشمه ای در بهشت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن



به یاد او، همسفر - تسنیم چشمه ای در بهشت






اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

درباره نویسنده
به یاد او، همسفر - تسنیم چشمه ای در  بهشت
غزل
مانده ام با غم هجران نگارم چه کنم! عمر بگذشت و ندیدم رخ یارم چه کنم! چشم آلوده کجا! دیدن دلدار کجا! چشم دیدار رخ یار ندارم! چه کنم ؟؟؟
تماس با نویسنده


لوگوی وبلاگ
به یاد او، همسفر - تسنیم چشمه ای در  بهشت

لینک دوستان
امید
ستاره
حوری
فادیا
شیوا
الهه امید
راشا

آرشیو وبلاگ
1390
1389
1388
1387
1386
1385

آمار بازدید
بازدید کل :215321
بازدید امروز : 11
 RSS 

   

هم سفر!
در این راه طولانی، که ما بی خبریم و چون باد می گذرد، بگذار خرده اختلاف هایمان با هم باقی بماند، خواهش می کنم مخواه که یکی شویم، مطلقا یکی! مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم و هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد. مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقه هایمان یکی باشد و رویاهایمان یکی... هم سفر بودن و هم هدف بودن، ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست و شبیه شدن دال بر کمال نیست بلکه دلیل توقف است.

عزیز من! دو نفر که سخت و بی حساب عاشق هم اند و عشق آنها را به وحدت عاطفی رسانده است، واجب نیست که هر دو همه چیز را با هم دوست داشته باشند... اگر چنین حالتی پیش بیاید، باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق، یکی کافیست. عشق، از خودخواهی ها و خود پرستی ها گذشتن است، اما این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست.
من از عشق زمینی حرف می زنم که ارزش آن در "حضور" است نه در محور و نابود شدن یکی در دیگری.
عزیز من! اگر زاویه ی دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست، بگذار یکی نباشد، بخواه که در عین یکی بودن، یکی نباشیم، بخواه که همدیگر را کامل کنیم نه ناپدید، بگذار صبورانه و مهربانانه در باب هر چیز که مورد اختلاف ماست، بحث کنیم، اما نخواهیم که بحث ما را به نقطه ی مطلقا واحدی برساند، بحث باید ما را به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل...
اینجا سخن از رابطه ی عارف با خدای خود نیست، سخن از ذره ذره ی واقعیت ها و حقیقت های زمینی و جاری زندگیست. بیا بحث کنیم! بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم، بیا کلنجار برویم، اما سر انجام نخواهیم که غلبه کنیم...
بیا حتی اختلاف های اساسی زندگی مان را در بسیاری زمینه ها، تا آنجا که حس می کنیم، دو گانگی، شور و حال و زندگی می بخشد، نه پژمردگی و افسردگی، حفظ کنیم. من و تو حق داریم در برابر هم قد علم کنیم و حق داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم، بی آنکه قصد تحقیر هم را داشته باسیم...
عزیز من! بیا متفاوت باشیم...


زنده یاد نادر ابراهیمی





نویسنده » غزل » ساعت 9:22 صبح روز سه شنبه 88 مرداد 20