• وبلاگ : تسنيم چشمه اي در بهشت
  • يادداشت : خدا
  • نظرات : 4 خصوصي ، 5 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    شما لطف دارين ولي اگر متن خوبه شما نبود من ديگه به وبتون نمي آمدم.متن خوب شما منو دعوت كرد تا زماني هم كه از اين جذابيتها در وبتون باشه من هم پايم خراب.

    اميدوارم ناراحت نشي ببخشيد دستنويس شما بيشتر شبيه .شبيه كه نه بهتر بگم منو ياده كتابهاي معارف دبيرستان انداخت كه در كل ميگفت 2*6=12 و3*2=6 بنابراين6+12=24 . مارك مسلمان نيست بنده؟!!!! من مثل برادر قرائتي نمي انديشم كه چون اديسون حديث بلد نبوده بهشت نميره.اون تصميمو وا مي گزارم به خدا.مارك مسلمانه طبق تعريف اسلام از نظر امام علي(ع).تسليم در مقابل خدا.پيروي محمد كسي نيست كه با دو تا اشهد مسلمان شه وه با يكي بيشتر شيعه.عرض بنده اينه كه چشمامو نبند بزار خودم برونم من انسانم خليفه تو .خداي نازنازي من مگه به فرشته هات نگفتي ميخوام خليفه الله درست كنم(آيات 29تا39 بقره) اونا كفتن مي خوايي خلقش كني كه فساد كنه تو جواب دادي من ان چيزي مي دانم كه شما نمي دونيد.جايي كه رييس هر كاري بكنه خليفه به چكار مياد.جانشين يعني يك دم تا رب يعني نزديك شدن محمد به درخت سدره.گفت:

    آسمان بار امانت نتواند كشد قرعه كار به نام من ديوانه زدند

    حق اينه مسلماني به 4 كلام عربي خوندن نيست يا تسبيح دست گرفتن.اينكه توكل به خدا نفي اراده نيست كلام به حقيه ولي اينكه عرف بشه كه واگذار كن به خدا يعني كفر يعني عصيان.خدا بهت گفته اين اراده تو انجام بده اون موقع ما بگيم نه خدا خودت انجام بده.خدا پا داده پا زدن ياد داده چشم داده قوه تشخيص داده بازم گفته اگر يه وقتايي نديدي نشونت ميدم بعد ما سركشي كنيم بگيم خدا تو برون.ره از خدا رهروي از ما.اگر مارك مسلمان نيست من مسلمانم.اف بر من كه نامي كه محمد بر خود و پيروانش گذاشت من بر خود گيرم.سخترين لحظات عمر من زمانيه كه در فرمها بايد بنويسم من مسلمانم.مذهب شيعه.كدوم دين كدوم مذهب. پيامبر گفت زماني بر امت من مي رسد كه از همه كس به خود دورتره مفسران قران ان را جز به نفع خويش تفسير نكنن.درد اينه.پس ما نمي توانيم بگيم مارك مسلمان نيست.اين از اين.

    در مورد خدا هم خداي بي چونو چرا لايق پرستيدن نيست.خداي بي چونو چرا ماله زمان گاليلست.حق درياب و به خدات بگو حال كه تو مي خواهي مي رونم حتي اگه تو دره برم.چون تو خواستي كه برونه.امام علي گفت حتي اگر بهشت را هم به من وعده نمي دادند باز از عبادت تو دست نمي كشيدم چون دره هم در ظاهر درست ولي قريب است كه دره درياي نور شود همانطور كه اتش گلستان شد.توكل هم يعنب اين كه به خدا اعتماد كني و بروني و راهو پيدا كني چون خدا برات راهو گذاشته مطمئن باش.

    با ارزوي شادكامي

    حميد رضا

    + حميدرضا 

    سلام

    كلمات زيبايي دركنار هم قرار گرفته اند.متشكرم.ولي من خدامو جور ديگه مي بينم.نمي تونم باور داشته باشم اگر خدا خودش مي خواست كنترل كنه چرا به من عقل داد غريزه كافي بود يا اگر مي خواست پا بزنه ديگه پا زدن من به چه كار ايد.خداي من خداي نازنينم ازت مي خوام زماني كه دارم با درچرخم مي رم هر جا كه خسته شدم تو به من اميد بدي هر جا كه راه گم كردم تابه راه برگردونيم.خدا اگر تو مي خواهي بروني منو از دوچرخه پياده كن.چون اگر تو بروني ديگه من اشرف مخلوقات نيستم.ديگه هيچي نيستم.ولي نه اگر مي خواستي بروني فرمان به من نمي دادي.درسته فتبارك الله احسن الخالقين.

    پاسخ

    سلام... من بطور كامل با نوشته هاي مارك موافق نيستم، ولي برام خيلي جالب بود، فردي كه مسلمان نيست اينقدر زيبا خداوند را در زندگي خود لمس كرده و دائم حضور او را حس مي كند. (به تعبير خودمان مارك در واقع به مرحله ي توكل بخدا رسيده است). من بعنوان يك فرد مسلمان اگر تفكر مارك را چشم بسته بپذيرم، در واقع قانون جبر را پذيرفته ام؛ به اين معنا علم خداوند را كه علم مطلق است، در مقابل اراده و تفكر انسان مي بينم، در صورتي كه تفكر صحيح اينست كه خداوند خالق هستي و انسان مي باشد، خالق و آفريننده ي انسان، علم و آگاهي كامل به گذشته، حال و آينده ي او دارد، ولي اين علم الهي نيروي باز دارنده ي اراده ي انسان نمي باشد، (بلكه علم خداوند و اراده ي انسان مانند دو بال يك پرنده مي باشد كه نبود يكي از آنها قدرت پرواز را مي گيرد، علم مطلق خدا و اراده ي انسان بصورت دو خط موازي در كنار هم قرار دارند نه در مقابل هم). خداوند انسان را مختار آفريد يعني به او قدرت اختيار، تفكر و اراده عطا كرد و در جهان هستي دو راه خير و شر را پيش روي او قرار داد. علم خداوند به تمام امور انسان باعث جبر نمي باشد، يعني علم مطلق خداوند به آينده قدرت انتخاب مسير خوب و بد را از انسان سلب نمي كند، انسان با اراده و اختيار تام مسير خير و شر را انتخاب مي كند، ولي نكته ي مهم اينست كه اگر انسان در مسير شر قرار گرفت در واقع از مسير اصلي خلقت كه همانا كمال انسان مي باشد دور شده و به همان ميزان از منبع لطف و رحمت الهي نيز فاصله مي گيرد، ولي اگر راه خير و خوبي را انتخاب كند در مسير كمال و پيشرفت قرار مي گيرد و در اين راه گام برداشتن و تلاش كردن يعني نزديك شدن به منبع فيض الهي و بهره ي كافي بردن از لطف و عنايات خداوند. باور من اينست كه مارك آنقدر دلش پاك بوده كه در اين مسير قرار گرفته و بودن خداوند را در كنار خود به خوبي درك كرده، خب وقتي نيروي برتر و مطلق را در زندگي خود حس كني نه تنها دست از تلاش بر نميداري،بلكه با نيروي مضاعف و اميد بيشتري به مسير خود ادامه مي دهي و به نيروي توكل به خدا دست پيدا مي كني و به اين باور ميرسي كه با لطف و عنايت الهي پا در ركاب دوچرخه ي زندگي گذاشته و با مدد از او تا آخر مسير روشن زندگي پا ميزني. زماني كه انسان با اراده و اختيار تام از ميان خير و شر راه درست را انتخاب مي كند، خداوند با افتخار تمام مي گويد:( فتبارك الله احسن الخالقين ). بهارانه باز هم سر بزن، نظراتت خيلي جالبه...
    + يه آدم ديگه 
    سلام خوبي عزيرم!!!!
    پاسخ

    سلام... خيلي خوشحالم از اينكه برگشتي، هميشه جات خالي بود.
    + حوري 

    سلام.

    بايد ساعت ها براي اين متنت تفكر كنم.

    از من دلگير نيستي؟

    پاسخ

    نه عزيز دلم، براچي دلخور، يه اختلاف نظر كوچولو بود، تموم شد. ممنون از حضور سبزت
    سلام دوست خوبم
    خيلي زيباست وقتي زندگيمو به دست تو ميسپرم و ديگر اعصابم خورد نميشود كه بساط گناهم جور نميشود و هميشه فرصت حرف زدن با تو را دارم.....
    خيلي زيبا و تاثير گذار بود خواهر خوبم
    پاسخ

    خدا تنها کسيست که هميشه آماده ي شنيدن درد دل بنده هاشه؛ اصلا وقتي ازش دور ميشي يه جورايي بهونه دستت ميده تا بري سراغش، صداش کني، باهاش حرف بزني و آروم بگيري. به قول شما، وقتي همراه و هم صحبتت خدا باشه، آروم ميگيري و بندرت سراغ گناه ميري و... آرزو دارم رنگ خدا پررنگ ترين رنگ هاي زندگيم باشه.