سلام
شما در پايين دست بدنبال آب مي گرديد و من سر چشمه هستم.
جايي از اين وبلاگ هم برچسب ادبي نديدم.در ضمن شعر را نوشتم.فكر مي كردم شعر در ادبيات است.هرچند مفهوم سياسي داشته باشه.
به نظر شما اگر يك سوال در برگه هاي امتحاني وجود داشته باشه و مشابه آن در برگه ديگر دانشجويان بايد گفت به صرف تكراري بودن سوالات ديگر سوالات ارزش نداره.خوب درد يكي است.درد ديگر هم بدليل محدوديت ها خيلي حرفها را نمي توان گفت.منظور من از اون شعر بيان ادبي و هنري مفهوم گرسنگي و فحشا است كه داره اعتقادات ملتم را مي بلعه.
درباره سياسي بودن نظرياتم بهتر است بگم همه آنها اينگونه نيست ولي مي توانم بگم خيلي از آنها اينگونست.
چرا؟