سلام
سال نو مبارک.
ياد دارم يک غروب سرده سرد
ميگذشت از کوچه ما دوره گرد
دوره گردم کهنه قالي مي خرم
دست دوم جنس عالي مي خرم
کاسه و ظرف سفالي مي خرم
گر نداري کوزه خالي مي خرم
اشک در چشمان بابا حلقه زد
عاقبت اهي کشيد بغضش شکست
اول سال است و نان در سفره نيست
اي خدا شکرت ولي اين زندگيست؟
بوي نان تازه هوش ما را برده بود
اتفاقا"مادرم هم روزه بود
خواهرم بي روسري بيرون دويد
گفت آقا سفره خالي مي خريد؟
باسه مردمم دعا ميکنم که امسال سفرشون بزرگ بشه تا فقر اين خرده ايمان ملتم را نربايد.
امسال ترسانم از تحويل سال نو.با اوضاع پيش بيني شده دلنگران مردمم.سر سفره هفت سين از خدا مي خوام مردم غم نان نخورند.به اميد سالي پر برکت با نظر متعالي خداوند ارحم الراحمين.
در پناه حق