عشق يعني شب نخفتن تا سحر/ عشق يعني سجده‌ها با چشم تر! .. عشق يعني يک شقايق غرق خون/ عشق يعني درد و مهنت در درون

قدر ِ شب ِ قدر سخته...آخه وقتي ميگن يه شب از هزار ماه برتر است اگه اهل ِ چرتكه انداختن هم باشيم هزار ماه مساوي ِ فكر كنم 80 سال ميشه...فكرشو بكن...يه شب مساوي ِ يه عمر... يه چيزي خيلي مهمه شب ِ قدر شب ِ التماسه شب ِ زاري و اعترافِ...آمّا يه چيزي كه به همه ي اينا ميچربه شب ِ قدر شبه تعهده...

تعهد به خيلي چيزا...ديگه برم...برم كه ميخوام تا يكسال ديگمو امشب ورق بزنم...

دعام كن.

ز فرط گريه باران مي چکد از دستم اين شب ها

يکي دستم بگيرد ، مست مست مستم اين شب ها

غزل مي خوانم و سجاده ام پر مي کشد با من

نمي خوابند يک شب عرشيان از دستم اين شب ها

خدا را شکر سوزي هست ، آهي هست ، اشکي هست

همين که قطره اشکي هست يعني هستم اين شب ها

به جاي خون به رگ هايم کبوتر مي پرد تا صبح

تشهد نامه مي بندد به بال دستم اين شب ها

دلي برداشتم با تکه ابري از نگاه خود

به پابوس قيامت بار خود را بستم اين شب ها

امشب كه بلرزيد دل و بغض و صدايت ...آرام روان گشت دلت سوي خدايت ...رفتي به در خانه آن قاضي حاجات ...ياد آر مرا ملتمس لطف و دعايت

چقدر بجا گفتي ...تمام روزهاي زندگي تعيين كننده است و....
سلام طاعاتتان قبول