• وبلاگ : تسنيم چشمه اي در بهشت
  • يادداشت : هم سفر...
  • نظرات : 3 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    يک آسمان ، شِکوه به لب دارم

    اما دلـــــم از مهـــر تو سرشـــار
    هر لحظه ، جـــاري مي شوي در مـن

    با من بمـــان اي جــاري ِ بيــــدار !
    چشمان ِ تو ، تضمين ِ اين عشق است

    تضمين ِ فـــردايي خوش و همـــــوار
    عشـــق تـو،دريــايي ست بي آخـر

    قطـــره کجا؟ دريــا کجــا؟ دلـــــدار !
    پشــت ِ حصــــارهجـــر،مـَگذارم

    مي خواهمت،مي خواهمت،بسيـــار

    پاسخ

    لحظه ها وسيع نيستند، که ترا دوباره بيابم، که تر ا دوباره صدا کنم، لحظه ها عميق نيستند، که دوباره، به اولين واژه هاي عاشقانه با تو برگردم به اولين سرود عاشقانه، که براي عشق سروديم، گوش بسپارم، صادقانه بگويم، از لحظه ها، چيزي نمانده است، يادم نبود، با تو بودن را، بايد به تعداد روز هاي عمر، ضرب مي کرديم...
    فقط مي تونم بگم عالي بود...
    + الهه اميد 

    سلام

    درسته متفاوتيم. متفاوت بودن نياز به پذيرش دارد. بپذيريم كه متفاوتيم اما نه متفاوت مطلق. و البته ما دنبال متفاوتها نميگرديم. اكثرا دنبال كساني هستيم كه به ما شبيهند حتي در تفاوتها. و اين داستانيست پيچيده كه گفتنش آسان است و عمل به آن سخت

    پاسخ

    سلام... برداشت من از متن اين است كه: تفاوت بين دو فرد و نگرش آنها، باعث ايجاد جذابيت و كشش بين آن دو مي شود، و در عين حال اگر به اين تفاوت ها نگاه درستي نشود، باعث ايجاد تنش و برخورد مي شود. هيچ دو انساني را نمي توان يافت كه با هم تفاوت نداشته باشند. تفاوت ها في نفسه باعث ايجاد اختلاف و تنش نيستند بلكه نگرش نادرست به آنها و عدم آگاهي از آن باعث بروز اختلافات مي شود، آگاهي از تفاوت ها و پذيرش آنها، باعث مي شود بسياري از مشكلات حل شده و به يك رابطه ي مطلوب و دوست داشتني دست پيدا كرد و در عين يكي شدن، استقلال كامل فكري و رواني نيز داشت.
    + حميدرضا 

    سلام

    بنده اعتراضي به نوشتن شما نكردم و اصائه ادبي هم خدمتتون نداشتم.حقير هم از شنيدن موفقيتهاي كساني كه در من حق دارند خوشحال مي شوم.داستاني از مولا علي است مبني بر اينكه حضرت با فردي يهودي چهل قدم راه رفت در موقعي جداشدن مسير. حضرت مسير خود را تغيير داد و به دنبال شخص رفت.وقتي شخص از حضرت پرسيد كه چه شده كه تغيير مسير داده ايد در پاسخ گفتن در آيين من بعد اگر شخصي چهل قدم با كسي همراه شد ديگر بر او حقي وارد است كه در اداي ان بايد كوشا باشد.بنابراين بنده نيز از موفقيت همه دوستان خرسند خواهم شد.واما چرا خوب نبودم.از آن جهت كه حقير زماني به غير خوب مي رسم كه بر داناييم افزوده نشود.در اون دوروز دچار اين ركود شدم ولي الان كتابي مطالعه مي كنم كه از ديشب تا حال 150 صفحشو خوندم وبازم مي خوام تا بي اختيار خوابم نبرده بخونم.الان بهترم.خدارو شكر.اگرم گفتم كاره مهمي نبوده جدا نبوده.استحقاق من بيش از اينا هست.اين از نظر من واقعا خرده اي بيش نيست.استحقاق من دونستنه.دانستن مرتبه اي است كه فقط نسيب كساني مي شود كه خدا پره حجاب را از چشمانشون بزنه كنار و من اين را درخور خود مي بينم.برداشتهاي شمارو بسيار خوب درك مي كنم و بسيار ازتون سپاسگزارم.اين ابتداي كار منه.ابتداي كم خوردن وكم خوابيدنام تا اينكه به اون موقعيت برسم.به همين دليله كه از اين دستاورد غرق در شادي نيستم.الهه اميد اعتقاد داره كه من كم خوشحالم شايد هم اينطوريه.ولي برام دعا كنيد كه راهم گم نشود.نشود كه روزي دچاره دانستن بيهوده و زنبور بي عسل شوم.برام بخواهيد از خدا كه راهنمام باشه بقيرو خودم كه از الله نشات گرفته انجام ميدم يا به نوعي در اصل همه را خودش انجام ميده.تعز من تشا تذل من تشا.خدا به موسي گفت موسي مرا از زبان غير بخواه.اين نهايت كعبه يا همون سنگ نشونه.هميشه 3 درخواست در قنوت دارم كه كليد دانستنه منه براتون مي گم چرا كه امام علي كفت زكات علم نشر انست.هر چند بار كه قران را ختم كردم برخي ايات از ذهنم پاك شده ولي برخي واقعا هگ شده انگار تعلق خاطر بهشون دارم:

    رب زدني علما و الحقني باالصالحين

    رب هب لي حكما والحقني با الصالحين

    رب هب لي من الصالحين

    باآرزوي حق كامي

    پاسخ

    سلام... بر زدني علما و عملا صالحا...
    + حميدرضا 

    سلام

    بابا همچين گفتين كه داره باورم ميشه كاري كردم.اين عناوين مرا كارگر نيست شايد باور نداشته باشين به جايه اينكه الان خوشحال باشم به هم ريخنم.حاضر عمره هرو بدم با عنوان اوليرو برم يك ماه ديگه با همون شرايط سخت آموزش ببينم.بابا دوست دارم يك ميلون بدم ولي دوباره دوره برم.احساس خوبي ندارم فكر مي كنم در بين اين ملت داره عمرم هدر ميره.دوست دارم همش بدونم و چيزاي جديد بفهمم.داره از خودم بدم مياد.اخه تو اين دوروزه چي بهم اضافه شده.وقتي روزام شبيه هم بشه روز فناي منه.برام دعا کنيد.دارم از حالت ok در ميام.

    باآرزوي حق کامي

    پاسخ

    سلام... نظر من برداشتي بود از دستاوردهاي آموزشي شما كه بازگو كرديد. چرا Not ok!؟ من فكر مي كنم بهتره با توجه به موقعيتي كه شما داريد، از آن براي رسيدن به اهداف بالاتر استفاده كنيد. من هميشه از موفقيت هاي مراجعين استاد خوشحال شده و ديدن و شنيدن اين موفقيت ها باعث ايجاد انگيزه و تلاش مضاعف در من مي شود... مطمئنا اگر با مراجعين پر تلاش و موفق ديگري هم ارتباط داشته باشم، حتما از آنها هم خواهم نوشت. بهر حال موفقيت هاي روزافزورن شما را از خداوند خواهانم. در پناه حق

    سلام

    حميد آقا با اينكه سرم خيلي شلوغه و دوست داشتم با حوصله ي خاطر جواب كامنتتو مي دادم، اما اينقدر از خوندن اين اتفاق شيرين خوشحال شدم كه در اسرع وقت پاسخگو هستم.

    پاسخ

    تا اسير گردش خويشم، برنمي گرداندم گرداب... تولدت مبارک، خوشحالم که حميد رضاي متحولي رو مي بينم که با چند روز پيش کلي فاصله گرفته و با يک فکر و نگرش نو به دنياي اطراف خود نگاه مي کنه. به اميد محقق شدن آرمان هاي الهه ي اميد و شما و رسيدن به موفقيت هاي برتر و بالاتر. حميد آقا من فکر مي کنم اگه روي زمين خوب راه بري، خوب فکر کني و خوب ببيني، به اون بالا دست پيدا مي کني... مگه نه اينه که پله پله و آروم بايد از زمين گذشت تا به سقف آسمون رسيد، اگه از مدار زمين درست نگذري که به دل آسمون نمي رسي _ اصلا کي گفته که آسمون اون بالا بالاهاست و خدا تو دل آسمونه_ نه! آسمون تو دل زمينه و تو دست من بنده ي خداست؛ فقط بايد راه رو درست پيدا کرد تا به اون رسيد. من تو زندگي تنهايي بزرگي رو تجربه کردم، کم آوردم، خسته شدم، بريدم، اما هميشه خدايي پس همه ي گرفتاري ها هست که خوبي هاي خودشو در درون انسان هاي زميني قرار داده تا بدون هيچ چشم داشتي باعث تحول اين افراد بشند. من هميشه به افرادي که جايگاه خاصي تو ذهن و دل من داشتند آرماني نگاه مي کردم، و بزرگترين اشتباه اينه که به خود و اطراف پيرامون خود آرماني و اسطوره اي نگاه کني. " بهترين نگاه، نگاه واقع گرايانه است؛ به اين معني که همه چيز را بايد بطور نسبي پذيرفت و در نگاه خود مطلق نگر نبود و براي تغيير دنياي بيرون، بايد از تغيير دنياي درون و نگرش خود، شروع کرد. نگرش خود را به ديگران و بايدها و نبايدها تغيير داد تا همه جيز را خوب و درست ديد. انسان اگه قرار تغيير کنه و از پيله هاي تنيده شده ي افکارش جدا شه _ نياز به يک راهنماي آگاه و دلسوز، تلاش و اراده داره، من مدتيه که اين راه رو با مشاوره ي الهه ي اميد شروع کردم و از او آموختم که خدا دلي به اندازه ي بزرگي تمام دنيا به من داده که بايد به اندازه ي وسعت اون تلاش کرده تا به توانايي هايي دست پيدا کنم که باعث رشد و پيشرفت خودم و اطراف پيرامونم بشه. آرزو دارم با مشاوره ي الهه ي اميد به درجه اي از خود آگاهي و خود شناسي رسيده تا دنيا را آنگونه که هست بپذيرم و براي تغيير درون خود هيچ گاه از تلاش خسته و نااميد نشوم. خوشحالم که يکي از نخبه هاي ايران برام کامنت مي گذاره، هميشه از نظراتت استفاده مي کنم. من خوشبختم، چون دستم به خورشيد نمي رسد، سرعت نور ندارم، حتي در خواب هايم، من خوشبختم، کلبه ي زيبايي دارم وسط مرداب، و هيچ موج خشمگيني چوب هايش را نمي لرزاند، من خوشبختم، مثل آخرين نسل حمايت شده اي به تکثير قانون مي پردازم، و شکارچي حق ندارد به محيط حفاظت شده ي من نگاه کند، خودم با دست هايم، با دست هاي پر تلاشم، خوشبختي را به تله انداختم، و آنقدر به آغوشش تنگ کشيدم، که از نفس افتاد. در پناه حق
    + يه‏آدم ديگه 

    سلام غزل جان خوبي اين متنت اينقدر قشنگ بود كه نمي تونم كنترل كنم اين متن از قشنگترين متنها و نه از بهترين كتابهايي بود كه خوندم و آنقدر اين نامه رو دوست داشتم و بارها خوندم كه كلمه به كلمه اش رو از حفظ شدم هر چند كه شايد تا عمل.............

    روحش شاد و يادش هميشه برايم عزيز!

    راستي عكس هم قشنگ بود مثل روي ماه خودت و اينكه هميشه آبي باشي و كلي آروم!

    پاسخ

    سلام... شيواي اهل مطالعه و عمل... آرزومه توي ارتباط به اين مرحله برسم، چون فكر مي كنم يكي از بالاترين مراحل رشده. سبز باشي