• وبلاگ : تسنيم چشمه اي در بهشت
  • يادداشت : از خاك تا افلاك
  • نظرات : 5 خصوصي ، 6 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حميدرضا 

    سلام

    قبول باشه.حس از كلام لبريز بود.اميدوارم كه كربلاي حسين به سراغتان آيد تا اين لذت چندين برابر بشه.اينروزها روزهاي سختيه برام.درداي جامعم بيشتر به چشم مياد بيشتر غصه ميخورم.درداي خودمو فراموش كردم.هر روز يك اتفاق فكر كنم كربلا به سراغم اومده.دارن سر اعتقاداي امام حسينمو مي برن.واي شمرها بسيارند.دردم بسياره زبانه گفتنم ناقص شده.الان مشغول مطالعه پله پله تا ملاقات خدا دكتر عبدالحسين زرين كوب هستم.رسيدم به انتهاي بحث شمس تبريزي و مولانا. خضر وموسي رسيدم واقعا اين قسمت از كتاب ريختتم به هم.واقعا مرگ را بسيار خوش مي بينم.بهتر درك ميكنم فزت و رب الكعبه يعني چه.خدايا مر ابميران و از آن خاكم كن سپس دوباره متولدم كن.حرف ديگر نهفته در دله.بيان آن از غمم كم نمي كنه.دارم به يك دوره آموزشي ميرم كه مجال خوبي براي بيشتر شناختن.اينروزها بيشتر نياز منددعاي خير دوستان هستم.دوستان برايم دعا كنيد.

    باآرزوي حق كامي

    پاسخ

    سلام... من از خواندن شعرهاي حافظ و مولانا لذت مي برم، شعرهايشان در هيچ زماني رنگ كهنگي به خود نمي گيرد. ساقي تو شراب لامکان را، آن نام و نشان بي نشان را، بفزا که فزايش رواني، سرمست و روانه کن روان را، يک بار دگر بيا درآموز، ساقي گشتن تو ساقيان را، چون چشمه بجوش از دل سنگ، بشکن تو سبوي جسم و جان را، عشرت ده عاشقان مي را، حسرت ده طالبان نان را، نان معماريست حبس تن را، مي بارانيست باغ جان ، بستم سر سفره زمين را، بگشا سر خم آسمان را، بربند دو چشم عيب بين را، بگشاي دو چشم غيب دان را، تا مسجد و بتکده نماند، تا نشناسيم اين و آن را، خاموش که آن جهان خاموش، در بانگ درآرد اين جهان را... من كتاب دكتر زرين كوب را چندين بار خوانده ام، ارزش خواندن دارد. مولانا قبل از آشنايي با شمس نيز شعر مي سروده ولي بعد از شناخت او، مولانا مولاناي ديگري مي شود، شعرهايش موج بوده و جوشيدن و سخن سروش الهي كه در درون مولانا متبلور شده. خوب است در اينجا گريزي بزنم، كه وجود مشاور عزيزمان در زندگي ما كمتر از وجود شمس براي مولانا نبوده است. هميشه آرزو مي كنم اي كاش اين بينش و مهارت ها را پيشتر از اينها مي آموختم، ولي اگر خوب نگاه كنيم باز همه دير نيست و اين لطف و توجه خداست كه به ما فرصت بهتر زندگي كردن را با كمك مشاور عزيزمان داده است... حميد آقا از زمان خلقت آدم ابوالبشر همواره خوبي در مقابل بدي قرار داشته است، به اين معنا كه در كنار بدي ها و كاستي ها است كه ما پي به زيباي و ارزش خوبي ها مي بريم و در كنار همين تعارض هاست كه انسان به مرحله ي رشد و تكامل مي رسد... و اما احساس همدردي و نوع دوستي با ديگران خوبست، ولي من فكر مي كنم بهتر آنست كه شما با كمك خدا و هم فكري و همراهي مشاور عزيزمان و تلاش خودتان به اين مرحله از رشد برسيد كه با ديدن غم و مشكلات ديگران و برخي بي عدالتي هاي رايج در جامعه بهم نريخته و روال عادي زندگي خود را ادامه دهيد، مهم اينست كه من و تو و ديگران هر كدام در جايگاه خود مسئوليت پذير بوده و باقي امور را به خداي مهربان بسپاريم. من به عنوان يك دوست،براي موفقيت شما و رسيدن به مراحل بالاتر رشد و آرامش شما دعا مي كنم. اميدوارم در فرصت هاي بعدي حالتان بهتر شده باشد... در پناه حق