وبلاگ :
تسنيم چشمه اي در بهشت
يادداشت :
بهار انتظار
نظرات :
0
خصوصي ،
7
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
شقايق
بالاخره مث ِ بچه آدم کامنت گذاشتم
ميگم چهارشنبه سوريه هاااااااااااا
مياي بريم ترقه و اينا
+
شقايق
اگر حجاب ِ ظهورت وجود ِ پست ِ من است**دعا بکن که بميرم چرا نمي آيي؟؟...
اللهم عجل لوليک الفرج
شب آخرين چهارشنبه ي سال ِ شب جمکران! منم دعا کن آسموني که شدي.
+
شقايق
غزل جون! باور کن کامنتم سوال بود !!! من چکار کنم اينا خوششون مياد بخندن؟!!
اصلا شوخي و اينا نداشتما...
غزل! من نبودم خنديدما اون بود اون
+
حالا هر كي كه باشم
كلي خنديدم به نظر شقايق.
خب راست مي گه جمعه سر كلاس چي كار مي كردن؟
من هنوز دارم مي خندم.
+
شقايق
يه چيزي توو ذهنمه نميتونم نپرسم...آخه توو ذهنم گير کرده به خدا اونم اينه که:
چرا اينا جمعه رفته بودن سر کلاس؟؟؟؟ تنبيه شده بودن به نظرت؟؟؟
شايدم جبراني داشتن نه؟؟؟
نميدونم بايد بپرسيم از نويسنده..يا يه کم فکر کنيم ...موضوع ِ مهميه آخه...خواستم توجهتو بهش جلب کنم.
تابزودي.
+
شقايق
خب اولي ثبت شد ميريم بخوانيمش...
آهان يادم نبود خوندمش
ياد اين جملي ي تکراري افتادم : شايد اين جمعه بيايد شايد...خيلي زيبا نوشته بود نويسنده... و خيلي زيبا انتخاب کرده بود غزل.
+
شقايق
سلام غزل جوون من اولما!!!!!!!