سلام عزيز! جالب بود و زيبا.
راستي من از مصاحبت آفتاب مي آيم! كجاست سايه؟!
بنام خدا
سلام
ممنون که سر زديد
زنده نگه داشتن ياد شهدا کمتر از شهادت نيست.
در پناه حق باشيد
دلنوشته زيبايي بود
وبلاگتونم خيلي زيباست...و پرمحتوا...
چرا براتون فرق نکنه تنگ بودن اطاق وقتي دلتون باز باشه اطاق هم دلبازتره ولي اگه دل تنگي اطاق چه بزرگ باشه يا کوچک همه وهمه وجود نداره
ممنونم که به من سر زدي
گنگ بودن داستان به خاطر اينه که اولا داستان تموم نشده
دوما چند پديده اجتماعي باهم ويجا مي خواهد مطرح بشه
سوما بيان واقعيت از نگاه کسي که نه حرف مي زنه نه راه مي تونه بره و نه رشد کافي را داره خيلي سخته يا حداقل در توان من نبوده
اينو اعتراف کردم وباز م مي کنم سالي که اين کتاب بعنوان کتاب برتر کشوري معرفي شد اونجا هم گفتم که من مترجم خوبي نيستم و شايد انچکه رويا مخواست بگه من نتونستم بيان کنم ولي تنها يه کار انجام دادم اينم اونکه ياد و خاطره نوزده سال رنج وزحمت را به يادگار نگهداشتم
قربونه همه مهربانيتان
خب چي ميگفتم؟ يكي از دوستاي عزيزم آنلاين شد رفت چت يادم رفت رشته كلامم كجا بود؟در كل ما چاكريم تا برگرده
كار ديگه اي هم ازم بر مياد بگو
منو ميگي شايد بيام؟
آهان منو نمي گي؟
خب باشه بابا چرا ميزني؟ فهميدم كي رو ميگيآخي بميرم...
صبر داشته باش صبر
سلاممممممممممم.
من اومدمممممممممممممم.
خوش اومدممممممممممممممم.
مگه نه؟